یک روز استاد میخواست برنامه نویسی فلش درس بده......... منم که حوصله این بچه بازیارو ندارم، رفتم یه فیلم باز کردم...
یهو دیدم موسم خودش تکون خورد و رفت فیلمو بست! فهمیدم که مهندسمون از یه اتاق دیگه داره کامپیوتر منو میبینه و کنترل میک......... دوباره فیلمو رو باز کردم...... دیدم دوباره بست و رفت
برنامه فلش رو باز کرد و قلموش رو انتخاب کرد و رو صفحه نوشت: فلش کار کن!.....
منم با یه رنگ دیگه زیرش نوشتم: دهنتو ببند!.......
بعدش سریع جامو با دوستم عوض کردم............
دوستمم که از همه جا بی خبر بود نشست جای من. بعدش یهو مهندس اومد تو کلاس و دوستمو برد بیرون...!!!!!!!!
!!!!!!!